زندگی زیر آپارتاید راج بریتانیا در شبه قاره هند

در کتاب مشهور مغل‌های سفید (White Mughals)، مورخ ویلیام دالریمپل به دوره‌ای فراموش‌شده اشاره می‌کند که در آن بسیاری از افسران بریتانیایی با جامعه‌ی هند درآمیخته بودند. آنان با زنان هندی ازدواج می‌کردند، فارسی و اردو می‌آموختند، و لباس محلی می‌پوشیدند. اما پس از شورش ۱۸۵۷، که منجر به انتقال قدرت از کمپانی هند شرقی به ملکه ویکتوریا شد، این روند پایان یافت. از آن پس، تفکیک نژادی، تحقیر فرهنگی، و جداسازی شدید میان حاکم و محکوم آغاز شد.

مقدمه: پژواک‌های استعمار در سرزمینی پسااستعماری

در سال ۱۹۷۱، زمانی که پس از سال‌ها تحصیل پزشکی در خارج، مشتاقانه به پاکستان بازگشتم تا به عنوان جراح قلب و عروق خدمت کنم، با حقیقتی تلخ روبه‌رو شدم: پاکستان همچنان در زنجیرهای میراث استعمار بریتانیا اسیر بود. در باشگاه معتبر پیشاور به دلیل پوشیدن لباس محلی شلوار قمیص، از ارائه خدمات به من خودداری شد. در بیمارستان لیدی ریڈینگ، به خاطر نپوشیدن کت‌وشلوار در زمان ویزیت بیماران، توبیخ شدم. اینها فقط توهین‌های شخصی نبودند، بلکه نشانه‌هایی از این حقیقت بودند که استعمار، گرچه از نظر سیاسی به پایان رسیده، ولی از نظر فرهنگی هنوز زنده است.

این مقاله بررسی می‌کند که چگونه استعمار بریتانیا نه‌تنها منابع مادی شبه‌قاره را غارت کرد، بلکه روان جمعی آن را زخمی ساخت و نظامی شبه‌آپارتهایدی از طبقه‌بندی اجتماعی و سلطه‌ی روانی به جا گذاشت که تا امروز در نهادها، پوشش و نگرش‌های طبقاتی ما پژواک دارد.

افسانه‌ی استعمارگر خیرخواه

در میان اقشار تحصیل‌کرده، روایتی رایج است که می‌گوید: "استعمار فقط بد نبود". برخی حتی استدلال می‌کنند که راه‌ها، راه‌آهن و آموزش مدرن از ثمرات استعمار بود. اما این روایت‌ها معمولاً به چند مورد معدود از مهربانی استعمارگران اشاره می‌کنند و واقعیت ساختاری بهره‌کشی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از ملت‌های بومی را نادیده می‌گیرند.

استعمار یک پروژه‌ی انسان‌دوستانه نبود؛ یک تجارت بزرگ بود که زیر نقاب برتری اخلاقی انجام می‌شد. همان‌گونه که ادوارد سعید در اثر ماندگار خود شرق‌شناسی (Orientalism) نشان می‌دهد، گفتمان استعماری شرق را عقب‌مانده و نیازمند تمدن معرفی کرد، تا غرب "عاقل و برتر" بتواند آن را کنترل کند، نه آن‌که آن را بالا ببرد.

آپارتاید در قشلاق‌ها: روایت دو شهر

من در پیشاور بزرگ شدم و آپارتاید استعماری را از نزدیک لمس کردم. قشلاق پیشاور (Peshawar Cantonment) که توسط بریتانیا برای سربازان ساخته شده بود، منطقه‌ای محصور و حفاظت‌شده با بلوارهای سرسبز، عمارت‌های باشکوه و باشگاه‌هایی مانند باشگاه پیشاور بود. بومیان فقط به عنوان خدمتکار اجازه‌ی ورود داشتند و باید قبل از غروب منطقه را ترک می‌کردند. هیچ بومی اجازه‌ی خرید زمین یا خانه‌سازی در آن‌جا را نداشت. خرید از فروشگاه‌های لوکس خیابان صدر نیز برای بومیان تقریباً ناممکن بود.

در حالی که افسران بریتانیایی در خیابان صدر خرید می‌کردند، ما در بازار اردو خرید می‌کردیم، که به طرز کنایه‌آمیزی برای "بومی‌ها" ساخته شده بود. خدمتکارانی که لباس قرمز می‌پوشیدند، در محلاتی به نام لال کرتی زندگی می‌کردند؛ اسمی که هنوز در شهرهایی چون راولپندی، ملتان و لاهور وجود دارد.

این جدایی اجتماعی اتفاقی نبود. بخشی از سیستم دقیقی بود که برای جداسازی حاکمان و محکومان طراحی شده بود—یک نظام کاستی نژادی با قوانین، آداب، و معماریِ مشخص.

سلطه‌ی فرهنگی: از پوشش تا تحقیر

استعمار فقط زیرساخت‌ها را تغییر نداد؛ هدفش تغییر هویت بود. بریتانیایی‌ها بومیان را به فراگیری آموزش غربی، پوشیدن لباس غربی، و تحسین تاریخ اروپا تشویق کردند. تاریخ خود ما یا نادیده گرفته شد یا به عنوان پَست معرفی گردید.

ما بیشتر درباره‌ی ملکه الیزابت و ناپلئون می‌دانستیم تا درباره‌ی تیپو سلطان یا شاه عبدالطیف بهتائی. در مدارس‌مان، قهرمانان بریتانیایی تجلیل می‌شدند و سنت‌های خودی، کهنه و عقب‌مانده دانسته می‌شدند.

تمایل به تقلید از استعمارگران، عمیقاً درونی شده بود. در سال ۱۹۷۱، یک ربع قرن پس از استقلال، هنوز پوشیدن لباس محلی در مکان‌های اشرافی تابو بود. عدم خدمت‌رسانی به من در باشگاه پیشاور تنها به خاطر لباس نبود، بلکه بیانیه‌ای از برتری فرهنگی باقی‌مانده از استعمار بود.

غارت اقتصادی: سرقت ۴۵ تریلیون دلاری

بزرگ‌ترین میراث استعماری، غارت اقتصادی بود. به گفته‌ی اقتصاددان اوتسا پتناک، بریتانیا بین سال‌های ۱۷۶۵ تا ۱۹۳۸ حدود ۴۵ تریلیون دلار از هند خارج کرد. دولت استعماری مالیات از مردم هند جمع می‌کرد و با همان پول کالاهای هندی را برای مصرف خود خریداری می‌کرد—بی‌آنکه هزینه‌ای بپردازد.

در حالی که استعمارگران ادعا می‌کردند برای "تمدن‌بخشی" به هند زیان مالی می‌دهند، واقعیت این بود که هند سرمایه‌گذار انقلاب صنعتی بریتانیا شد، در حالی که خودش در فقر غرق شد. تولید ناخالص داخلی هند کاهش یافت، قحطی میلیون‌ها نفر را کشت، و زیرساخت‌ها فقط در خدمت استخراج منابع ساخته شدند، نه توسعه بومی.

مغل‌های سفید و لحظه‌ی گمشده‌ی همزیستی

جالب است که این وضع همیشه حاکم نبود. در کتاب مشهور مغل‌های سفید (White Mughals)، مورخ ویلیام دالریمپل به دوره‌ای فراموش‌شده اشاره می‌کند که در آن بسیاری از افسران بریتانیایی با جامعه‌ی هند درآمیخته بودند. آنان با زنان هندی ازدواج می‌کردند، فارسی و اردو می‌آموختند، و لباس محلی می‌پوشیدند.

اما پس از شورش ۱۸۵۷، که منجر به انتقال قدرت از کمپانی هند شرقی به ملکه ویکتوریا شد، این روند پایان یافت. از آن پس، تفکیک نژادی، تحقیر فرهنگی، و جداسازی شدید میان حاکم و محکوم آغاز شد.

سایه‌ی بلند استعمار

استعمار چیزی فراتر از ساختمان‌های قدیمی و نقشه‌های فرسوده باقی گذاشت. یک نظام طبقاتی مبتنی بر ثروت، زبان و غرب‌گرایی را به ارث گذاشت—سیستمی که تا امروز نیز بر طبقات نخبه‌ی پاکستانی سایه انداخته است. از باشگاه‌هایی با قوانین قدیمی پوشش، تا عمارت‌های استعماری که حالا دفاتر دولتی‌اند، تا مدارسی که زبان انگلیسی بریتانیایی را بالاتر از اردو می‌دانند—نشانه‌ها همه‌جا هستند.

اما نشانه‌هایی از تغییر نیز پدیدار شده‌اند. امروز دیدن مقامات پاکستانی با لباس شلوار قمیص رایج‌تر شده است. در حالی که لباس غربی هنوز در طبقات مرفه غالب است، دیگر معیار احترام اجتماعی نیست.

نتیجه‌گیری: بازشناسی خودمان

مبارزه با دهه‌ها استعمار درونی‌شده، شجاعت و بینش می‌طلبد. اما پاکستان آهسته آهسته در حال بازیابی اعتماد به نفس فرهنگی خویش است. پذیرفتن زبان، سنت‌ها و هویت بومی، نه بازگشت به عقب بلکه گامی در راه رهایی است.

یادم می‌آید از داستانی در مناطق قبیله‌ای پاکستان: مردی انگلیسی که در کوهستان‌ها پرسه می‌زد نزد ریش‌سفیدی محلی برده شد. وقتی از او پرسیدند چرا این‌جاست، گفت: "در جست‌وجوی مردمانی گمشده هستم". پیرمرد آسمان را نگریست و با وقار گفت:

"شکر خدا، ما نمی‌دانستیم که گمشده‌ایم".

این روایت، بیش از هر عدد یا نقل تاریخی، ما را به حقیقتی اساسی می‌رساند: ما هرگز پایین‌تر یا گمشده نبودیم—ما فقط باید دوباره خودمان را به یاد بیاوریم.

استعمار شاید پایان یافته باشد، اما استعمارزدایی هنوز در مسیر است.

https://thefridaytimes.com/14-Jun-2025/urdu-bazaars-and-governors-mansions-life-under-the-apartheid-of-the-british-raj

کد خبر 25042

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =